فراتر از دگرگونی سازه‌ها: خلق اتمسفرهای نو در معماری موجود

می 24, 2025

معماران چگونه می‌توانند جو و اتمسفر یک بنا را دگرگون کنند؟ چه کارهایی می توانند از «بازسازی تطبیقی» فراتر رفته و برداشت کاربران از فضا را تغییر دهند؟

با گذر زمان و تغییر کاربری سازه‌ها، نیازها و تعاملات جدیدی میان فضا و کاربران آن شکل می‌گیرد. در حالی که اسکلت ساختمان‌های قدیمی حافظه‌ی جمعی جوامع را حفظ می‌کند، افزودن کاربری‌های نو مانند گلخانه‌ها، واحدهای مسکونی، فضاهای تجاری، اداری یا فرهنگی، می‌تواند جوی تازه پدید آورد؛ جوی که در آن نور، تهویه، ادغام طبیعت و عناصر دیگر تجربه‌ی درونی فضا را از نو شکل می‌دهند.

همان‌طور که پیتر زومتور در کتاب Atmospheres  بیان می‌کند: “اتمسفر با استفاده از احساس خود را نشان می دهد، نوعی ادراک که با سرعتی شگفت‌انگیز عمل می‌کند و انسان‌ها برای بقا آن را در اختیار دارند.”

دفتر معماری Choza. Espacio de Arquitectura در آرژانتین، بر این باور است که اتمسفر از فضایی شکل می‌گیرد که به معماری معنا و اهمیت می‌بخشد و از طریق ویژگی‌های فرمی، مصالح، نورپردازی، آکوستیک و اقلیمی خود، احساسات را برمی‌انگیزد.
استفاده مجدد از زیرساخت‌ها در مقیاس‌ها و محیط‌های گوناگون، می‌تواند بازتابی از چالش‌های زندگی معاصر باشد؛ جایی که آگاهی از تغییرات اقلیمی، ظهور فناوری‌های نو و بهینه‌سازی روش‌ها و مصالح ساخت، باید در راستای ساخت زیستگاهی پایدارتر به کار گرفته شود.

پروژه‌ی Impluvium که توسط دفتر معماری Choza. Espacio de Arquitectura طراحی شده، در دره‌ی کالاموچیتا، استان کوردوبا در آرژانتین قرار دارد و سازه‌ی یک مخزن آب قدیمی را بازآفرینی کرده است. این مخزن به قطر ۱۶ متر و ارتفاع ۱.۵ متر، در دهه‌ی ۱۹۳۰ روی توده‌ای سنگی ساخته شد تا سامانه‌های آبیاری کشاورزی محلی را تغذیه کند. اکنون، نزدیک به ۸۰ سال بعد، این زیرساخت به فضایی تبدیل شده که بار دیگر به تولید سبزیجات در مقیاسی خانگی اختصاص یافته و شیوه‌ای پایدارتر برای زندگی را معرفی می کند.

این فضا برای کشت سبزیجات خارج از فصل و تکثیر گیاهان در دمای کنترل‌شده طراحی شده تا بتوانند پیش از انتقال به محیط اطراف، با اقلیم منطقه سازگار شوند. علاوه بر این، به‌عنوان مکانی برای فراغت، لذت و تأمل نیز کاربرد دارد. این سازه‌ی دایره‌ای واژگون که از اسکلت فلزی و پوشش پلی‌کربنات نیمه‌شفاف ساخته شده، در مرکز خود باز است تا آب باران را در حوضچه‌ای طبیعی جمع‌آوری کند و به «ایمپلویوم» (به حوضچه‌ای در وسط حیاط خانه های باستانی می گویند که برای جمع‌آوری آب باران طراحی شده است) در خانه‌های رومی اشاره دارد.

اتمسفر این پروژه بر پایه‌ی سه نیت اصلی شکل گرفته است: بازتولید، تجربه و تأمل.

نمونه‌ی دیگری که ترکیب موفقی از یک تیپولوژی صنعتی با زندگی خانگی را نشان می‌دهد، پروژه‌یEl Tanque Leisure Area اثر دفتر معماری Urdiales Estudio de Arquitectura در اکوادور است. این پروژه شامل استفاده مجدد از یک مخزن آب قدیمی است که پیش‌تر برای تأمین آب دام و آبیاری استفاده می‌شد، اما با ورود آب آشامیدنی به منطقه، کاربرد خود را از دست داد.

این سازه به فضایی تفریحی برای استفاده‌ی شخصی تبدیل شده، در حالی که ارتباط مستقیمی با طبیعت اطراف حفظ کرده است. بخش بار درون مخزن جای گرفته و این فضا برای پذیرایی تعبیه شده است، در حالی که فضای نشیمن شامل یک لانژ فرورفته است که برای آسایش و ارتباط با محیط طبیعی طراحی شده است. بازآفرینی این زیرساخت و تطبیق آن با عملکردی جدید، تجربه‌هایی در فضای باز خلق کرده که پیش از این، حتی تصور آن‌ها نیز دشوار بود.

در میان مزایا و معایبی که باید در بازاستفاده از سازه‌ها و بازیافت مصالح در نظر گرفت، ثابت شده است که این رویکردها می‌توانند تأثیرات زیست‌ محیطی صنعت ساخت‌وساز -که همچنان حجم زیادی از پسماند تولید می‌کند- را کاهش دهند. دفتر معماری Lacaton & Vassal با تأکید بر تفکر درون به بیرون و درک نیازهای ساکنان آینده، بر اصل “حداقل تخریب و حداکثر بهره‌وری” فعالیت می کند. همان‌طور که آن‌ها اشاره می‌کنند، اگر گلخانه‌ها برای گیاهان مناسب‌اند، می‌توانند برای انسان‌ها نیز سودمند باشند.

با توجه به اینکه گلخانه‌ها امکان تنظیم اقلیم به ‌صورت غیرفعال را به ویژه در مناطق بسیار سرد فراهم می‌کنند، دفتر معماری Choza. Espacio de Arquitectura به چالش‌های استفاده از این تیپولوژی در مناطق گرمسیری نیز توجه دارد؛ جایی که برای دستیابی به بهره‌وری انرژی، سیستم‌های غیرفعال نیاز به بازنگری دارند. در واقع، پروژه‌ی Impluvium باید به تفاوت‌های دمایی زیاد در فصول مختلف پاسخ می‌داد: جذب حداکثری تابش خورشید در زمستان برای ذخیره‌ی گرما تا حد ممکن، و کنترل تابش در تابستان برای حفظ نور طبیعیِ مورد نیاز گیاهان همراه با تهویه‌ی مناسب که به‌ منظور جلوگیری از دمای بیش از حد در داخل فضا می باشد.

امروزه، گیاهان چه نقشی در شکل‌دهی به ادراک انسان از فضا دارند، و چگونه در گذر زمان با بازاستفاده از زیرساخت‌های متروک یا فرسوده تعامل پیدا می‌کنند؟ پروژه‌ی «کافه دابانگ» اثر استودیوی one-aftr در کره جنوبی نشان می‌دهد که چگونه گیاهان خودرو به‌تدریج جای اشغال انسانی را گرفتند و ساختمانی ویران‌شده را به باغی داخلی – یا دقیق‌تر، به پناهگاهی برای گیاهان – تبدیل کردند. این پروژه با ترکیب پوشش گیاهی، حضور انسان و محیط ساخته‌شده، فرسودگی و سپس نوسازی این فضا، ادراکی نو از فضا ایجاد کرد که با تهویه‌ی بهتر هوا، نفوذ بیشتر نور خورشید، امکان رشد بیشتر گیاهان، و دسترسی آسان‌تر برای گردش افراد تعریف می‌شود.

در بعضی موارد، طبیعت شروع به پس گرفتن فضاها می‌کند و معماری را با محیط طبیعی اطرافش تلفیق می‌کند و گذر زمان را آشکار می‌سازد. بسیاری از معماران در تلاش برای پاسخگویی به نیازهای کاربران و توجه به شرایط اقلیمی هر محیط، سعی می‌کنند جو داخلی متفاوتی را بر اساس ساختارهایی که در آنها فعالیت می‌کنند، موقعیت جغرافیایی، خواسته‌های مشتریان یا تأثیرات زیست‌محیطی، شکل دهند. پروژه مرکز هنر و زندگی پایدار « Gutshof Güldenhof» اثر « Heim Balp Architekten» واقع در براندنبورگ، نزدیک برلین، قصد داشت یک مجموعه کشاورزی متروکه را به مرکزی پویا و فعال برای هنر، زندگی پایدار و تعامل اجتماعی تبدیل کند. این مجموعه که قبلاً یک مزرعه دام با اصطبل‌ها و انبارهای سنگی بود و از قرن هجدهم دست نخورده باقی مانده بود، با مداخلات مختلف معماری در ساختمان‌های موجود، فضاهای داخلی و خارجی چندمنظوره ایجاد کرد. با ترکیب امکانات مسکونی، فرهنگی و اداری، طراحی داخلی با اشیاء متعدد، گیاهان و قالیچه‌ها، روشی آگاهانه و با دقت برای روایت داستان انتخاب شد. برای نمایش تغییرات جدید، نما مجددا به رنگ مشکی نقاشی شد تا به جای پنهان کردن زیبایی و حس حال موجود در فضا، با آن تضاد ایجاد کرده و آن را بیش تر به نمایش بگذارد.

انتخاب مصالح، رنگ‌ها، بافت‌ها و الگوها در پروژه‌های زیرساختی اغلب پیام‌ها یا زیبایی‌شناسی خاصی را منتقل می‌کند که با دیدگاه‌های مختلف فکری، انتخاب‌های شخصی معماران و کارفرمایان، یا محدودیت‌های اقتصادی، ساخت‌وساز و فناوری هماهنگ است. این جنبه‌ها معمولاً برای عموم ناشناخته‌اند و با عوامل فرهنگی، اجتماعی و موقعیتی خاص سایت و همچنین نیازهای برنامه‌ای که روند ساخت را شکل می‌دهند، مرتبط هستند. به‌عنوان مثال، پروژه «ایمپلویوم» در کوردوبا دارای یک پوسته دوگانه است که غشای بیرونی از پلی‌کربنات ساخته شده و جذب نور خورشید و تهویه داخلی را بهبود می‌بخشد. با توجه به اهمیت تنظیم تابش خورشید و جلوگیری از هدر رفت گرما در زمستان، یک غشای داخلی از پارچه سفید دارای منافذ بسیار کوچک برای تکمیل این پوسته دوگانه استفاده شده است. این غشای معلق افقی، زیر سقف شیب‌دار فضایی ایجاد می‌کند که در تابستان دماهای بالا را جمع‌آوری کرده و از طریق بازشوهای بالایی در پوسته خارج می‌کند.

از شناسایی یک سازه برای استفاده مجدد تا تعیین مصالحی که باید به کار روند، تصمیمات، نظرات و مواضع متعددی در نهایت جهت‌گیری مداخلات معماری را شکل می‌دهند. این مسئله پرسش‌هایی را درباره طول عمر معماری‌های پیشین مطرح می‌کند: آینده سازه‌های صنعتی که به مرور زمان به دلایل سازه ای، اجرایی یا فضایی دیگر با نیازهای معاصر همخوانی ندارند، چیست؟ چه ابزارهایی باید بررسی شوند تا بتوان مداخلات لازم (چه در تضاد با فضا و چه مکمل آن) برای تغییر اتمسفر در یک فضای معماری را تعیین کرد؟